♦♠♦بــــــــه رســـــــــــم ♣♥♠♥دل♥♠♥ ♣غمگیــــــــــنمـــ♦♠♦

  • Cougar

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Lions

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Snowalker

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Howling

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Sunbathing

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

۳۱ مطلب با موضوع «♦♦♦دلــــــــــ♣♣♣ـــــتنگی♦♦♦» ثبت شده است

♣♣♣حالــــم بده♣♣♣

انقد از من نپرسین حالت خوبه؟!
من حالم خوبه:)
فقط...
زندگیم خیلی درد میکنه:)

۱ ۰۲ آذر ۹۵ ، ۱۲:۵۳

♣♣♣از این غم انگیز تر...♣♣♣

از این غم انگیز تر؟!
شعر های مرا برای معشوق خودت بخوانی

و من برای تو
فقط
شاعری باشم
با نام مستعار...

۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۲۳:۱۵

♣♣♣ایــ کـــاشــ بودی ♣♣♣

ﺍﯼ ﮐــﺎﺵ ﯾﺎ ﺑـــــــــــﻮﺩﯼ ،
ﯾـــــﺎ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻧﺒﻮﺩﯼ !!!
ﺍﯾـــــﻦ ﮐﻪ ﻫﺴـــﺘﯽﻭ ﮐﻨــــﺎﺭﻡ ﻧﯿﺴــــﺘﯽ ...
" ﺩﯾـــــــــﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨــــــــــﺪ "
ﺑﻔــــــﻬﻢ ﺑﯽ ﺍﻧﺼــــــﺎﻑ . . . !

۷ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۲۱:۰۲

♣♣♣از یـــ جــــــاییــ به بعد..!!!♣♣♣

در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !

از یـڪ روز،
از یـڪ جــآ،
از یـڪ نفـر،
بـہ بعـد...!
دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!
نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ، نـہ خیـآبـآטּ هآ
همـہ چیـز مـﮯ شـود:

دلتنگـﮯ...!

۲ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۴

♣♣♣ به گمانم روزه ام باطل شد♣♣♣


رمــِضان  است
راستــی...
حَـسرت تــو را خــوردن
روزِه را باطِل نِمیــکنَد ؟!

۱ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۴۳

♣♣♣از او هم سختم می اید که می داند که نمی باید زد♣♣♣

🍂ڪجا رواست...
🍂ڪه از دستِ...
🍂 یار هم بِکشد...
🍂دلی ...
🍂ڪه این همه ...
🍂از دست...

🍂 روزڪَار ڪشید...


پ.ن:حتما خوانده ای داستان حسین بن منصور حلاج وقت اعدامش رسید...

پس هرکس سنگی می انداخت.شبلی(دوست قدیمی منصور)موافقت را گلی انداخت.حسین بن منصور  آهی کرد؛گفتند:از این همه سنگ چرا هیچ اه نکردی،از گِلی اه کردن چه سر است؟

گفت(وچه زیبا گفت):آن که انها نمیدانند معذورند؛از او هم سختم می اید که می داند  که نمی باید انداخت.


پاورقی:هرکسی سنگی می انداخت شبلی نیر برای موافق شدن و همراه شدن با مردم(خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو)گِلی به سوی او پرتاپ کرد او اهی بلند کشید گفتند از این همه سنگ به این سفتی اه نکشیدی رازت از اه کشیدن از گِل چیست

گفتد.انان که نادان هستند و نمیدانند که من بی گناهم عذرشان پذیرفته است.

از کسی ناراحت میشوم و سختم می اید که میداند بی گناهم  و به سویم گِل پرتاپ میکند

کتاب تذکرة اولیا اثر عطار به تصحیح reza2ar


پ.ن2:جالب است حال من نیز اینگونه است

به گمانم نسبتی دارم با این غریبه

کاش پیدا میشد یک نفر مانند عطار

مینوشت ومی سرود سرگذشتم را اینگونه

Reza2ar


۳ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۴

♣♣♣ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﻓتـــ♣♣♣


ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺖ
 ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ کہ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻥ
ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﮐﻪ ﺳﺮﺩ ﺷﺪ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺮﺩﮔﯽ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﮐﻪ ﮐــﺮﺩﯼ !!!
 ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ
ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ
 ﺗﻤﻨﺎ ﻧﮑﻦ !!!

۲ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۲۱

♣♣♣دلتنگ توام♣♣♣

دلم "تنگ" است...!!!
صدایم "خیس" و
 "بارانی ست"...!!!
"نمیدانم" چرا در
 "قلب" من
 "پاییز" طولانی ست...!!!
 "تو" می دانــی...؟!!

۱ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۱۰

♣♣♣دلـم ڪه میگیـرد♣♣♣

دلـم ڪه میگیـرد…
بـه خـودم وعـده ے
روزهاے خـوب را میدهـم
از همـان وعده هاے خوبـی ڪه
سالهـاسـت بـه امیـد رسیدنشـان
تقویـم را خـط خطـی میڪنـم…

۳ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۲۸

♣♣♣بی صدا شکستـــم♣♣♣

بعضے وقتها
 اینقدر دلت از یہ حرف
مےشکنہ کہ
حتے ناے اعتراضم ندارے
فقط نگاه میکنے
و بے صدا مےشکنے ...

۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۷