متن شماره8:
بدترین زخم ها رو از رفیقات و عشقت میخوری
میندازه تو رو...
ارسالی دوست خوبمون"آرامش"
aaraameesh.mihanblog.com
امشب بازم واسه آخرین بار عکساتو میبینم
خداحافظ تو بودا من بی خدافظی میرم
برق این تیغه لعنتی روانیم میکنه
جوونی نکردم ولی جوون میمیرم
خیلی خواستیم و نشد دیدیم دنیا نمیزاره
مامان پسرت یه عمره به این دنیا بدهکاره
مامان دردت به سرم گریه نکن دیگه
اگه بدونی اشکای تو چه حالی به من میده
داد بزن بگو ما گشتیم و نبود
امشب خون از تنم میره کله تنم کبود
نه نای نفس کشیدنو دارم صدات کنم
نه چشام درس میبینه که تو رونگات کنم
بخون لالایی که آوای تو مرگه
یه صدایی میاد مامان ببین مرگه
امشب واسه بار آخر مهمونی رفتما
مهمون خدامااا تو بهشت زهرا
این هوای بارونی هنوزم یه چیش کمه
مامان به زخمام نخند که یادگاره عشقمه
این روزگار مامانی به دله من رحمی نکرد
کار دنیا رو ببین ما رو کجا کشوند نامرد
الان زیره خاکم و اشکای تو رو قبرمه
امشب تو قبرستون به عشقه من محرمه
چنگ نزن رو قبرم گریه نکن مامان به هر کی میرسی داد نزن که این پسرمه
مادر دوباره مشتاتو نزن شکست سنگ قبرم
من عادت کردم به این مردم نامردم
مامان چشم رو هم بزاری ساله من رسیده
گریه نکن واسه پسری که ۲۰سال کشیده
منو حروم کردن مامان تو حلالم کن
واسه کسی که ارزش نداره گریه نکن
این داستان با مرگه مهراب شروع شدش
ولی با مرگه ایمانت مامان تموم شده
نگو گذشتی از من نگو ازم گذشتی
نگو دلت گرفته از اینکه که پام نشستی
تقدیرم اینه پیشه من نمونی
نگو باز میتونی تو بی من بمونی
تقدیرم اینکه بمونم تو قفس همیشه بمونم یه تنها تو قفس
بنویس بنویس واسه من بنویس که دلت تنگ شده طاقته گریه نیس
بنویس بنویس واسه من بنویس که دلت تنگ شده طاقته گریه نیس
امشب میخام میخام از مرگ بخونم
گریه نکن مامان دردت به جونم
دیگه نمیخام هیشکی روی من حسابی باز کنه
این تیغ و میکشم ک خیلی آسونه
آسون تر از هرچیزی که تو فکر کنی مامان
حالا توی مرثیه درس مثه بابام
وصیت میکنم وقتی که خاک میریزن
تو کل بهشت زهرا پخش بشه صدام
میرم ولی یه چیزی میزارم
داد بزن ایمان که از همه بیزارم
دادن بزن ایمان که تو بعد من هستی
اون روز و میبینم که رو قله نشستی
قله ای که میخواستمو نرسیدم بهش
دنیا رو میبینی گنده شده دلش
سلامتی اون خدایی که دنیامو پس زد
الکلم از۱۰۰درصد شد گذشت ۸۰درصد
دیگه شاه شطرجم نیسم یه سربازه ساده م
تا کی نبض رگام دنبال چشمات بدوئه
مرحم درده یه ملت مرگ مهرابه دوئه
دیگه خسته ام از این تیغ واز این زندگی سگی
مامان چه حرفایی گفتن گفتن به من نگی
منو خاک کنین تو قطعه گمنامه قبرستون
مامان سلاممو به تمومه دشمنام برسون
اینا همونایین که منو نمیکردن باور
منو زمین زدن آره زمین زدن آخر
بنویس بنویس واسه من بنویس که دلت تنگ شده طاقته گریه نیس
بنویس بنویس واسه من بنویس که دلت تنگ شده طاقته گریه نیس
خواب بودم خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام
تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روی من خروارها خاک بود
آی قبره من چه وحشتناک بود
بالشه زیره سرم از سنگ بود
غرقه ظالمت سوت و کور و تنگ بود
هر که امد پیش حرفی راند و رفت
سوره ای حمدی برایم خواند و رفت