♦♠♦بــــــــه رســـــــــــم ♣♥♠♥دل♥♠♥ ♣غمگیــــــــــنمـــ♦♠♦

  • Cougar

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Lions

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Snowalker

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Howling

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

  • Sunbathing

    ♠♠♠ـــــFaz Sanginـــــ♠♠♠

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جملاتreza2ar» ثبت شده است

♣♣♣تـــــو بگـو این لحظهـ چــند♣♣♣

جالب است.میگویند مدافعان حرم بخاط پول میروند

اهای گوینده تو بگو این لحظه چند؟؟؟


۲ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۰

دلنوشتـــــه...9

متن شماره9:


ادم اینجاست...

و در این  تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاریست...
به سراغ من اگر می ایید ... نرم و اهسته بیایید...
مبادا که ترک بردارد...
چینی نازک تنهایی من..
(سهراب سپهری)

ارسالی دوست خوبمون رها خانوم
labkhandekhoda2.blog.ir
۱ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۹

♣♣♣بیچاره دلم♣♣♣


بیچاره دلم...
 با دیدنت باز هم لرزید!
 نمی دانست تو همان بی وفای...
 دیروزی...
 بیچاره دل است!
 عقل ندارد...
۲ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۲

دلنوشتـــــه...8

متن شماره8:


بدترین زخم ها رو از رفیقات و عشقت میخوری

درصورتی که کمرت از نیزه پره،فقط درد همون خنجر رفیقت یا عشقت از پا 
میندازه تو رو...

ارسالی دوست خوبمون"آرامش"
aaraameesh.mihanblog.com

۱ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۳

♣♣♣از او هم سختم می اید که می داند که نمی باید زد♣♣♣

🍂ڪجا رواست...
🍂ڪه از دستِ...
🍂 یار هم بِکشد...
🍂دلی ...
🍂ڪه این همه ...
🍂از دست...

🍂 روزڪَار ڪشید...


پ.ن:حتما خوانده ای داستان حسین بن منصور حلاج وقت اعدامش رسید...

پس هرکس سنگی می انداخت.شبلی(دوست قدیمی منصور)موافقت را گلی انداخت.حسین بن منصور  آهی کرد؛گفتند:از این همه سنگ چرا هیچ اه نکردی،از گِلی اه کردن چه سر است؟

گفت(وچه زیبا گفت):آن که انها نمیدانند معذورند؛از او هم سختم می اید که می داند  که نمی باید انداخت.


پاورقی:هرکسی سنگی می انداخت شبلی نیر برای موافق شدن و همراه شدن با مردم(خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو)گِلی به سوی او پرتاپ کرد او اهی بلند کشید گفتند از این همه سنگ به این سفتی اه نکشیدی رازت از اه کشیدن از گِل چیست

گفتد.انان که نادان هستند و نمیدانند که من بی گناهم عذرشان پذیرفته است.

از کسی ناراحت میشوم و سختم می اید که میداند بی گناهم  و به سویم گِل پرتاپ میکند

کتاب تذکرة اولیا اثر عطار به تصحیح reza2ar


پ.ن2:جالب است حال من نیز اینگونه است

به گمانم نسبتی دارم با این غریبه

کاش پیدا میشد یک نفر مانند عطار

مینوشت ومی سرود سرگذشتم را اینگونه

Reza2ar


۳ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۰۴

♣♣♣بــی اعتماد♣♣♣

یخ زده ام دیگر

میان باورهای پوچم

میان رویاهایی که همه شان را در این روز ها و ادمها گم کرده ام

میان همان روز هایی که بخاطرشان جان سپردم بر سر در دروازه ی عشق

میان همان ادمهایی که میگویند دوستت داریم هرچند به تو اعتماد نداریم.

حال من مانده ام و منی که میگویند به او اعتمادی نیست.....

و چه زیبا گفت:جرج مک دونالد
"به آدم اعتماد کنند، بهتر از آن است که به آدم محبت کنند"

۲ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۴

♣♣♣مــــرگ حق است♣♣♣


میگویند مــــرگ حق است✖️
خدایا حقم را بده بروم
به بغض گلویم قسم
✖️خــــــــســــــته ام✘

۳ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۷

♣♣♣مُنْتـَـــظــــرِ روزیَـــــمْ کـــــــه♣♣♣

 مُنْتـَـــظــــرِ روزیَـــــمْ کـــــــه بیـــاد بِهـِـــم
 بگــــه سیـــــ🚬ــگـــــار دارے؟؟
بِگَـــــم آخ آخ👈 ولِــــــت کَــرد

۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۶

♣♣♣خیــــــانت♣♣♣

ﺧـــــﺪﺍﯾــــﺎ ... !!!!
ﻣــﻦ ﻓـــــﻘﻂ ﺍﻭ
ﺭﺍ ﻣﯿــﺨﻮﺍﻫــﻢ ...💍
ﺍﮔــــــﺮ ﺑــــﺎ ﺩﯾﮕـــــﺮﯼ ﺑـــ🚶ـﺮﻭﺩ ...
ﺑــه ﺧـــــﺪﺍﻭﻧـﺪﯼ ﺧــــﻮﺩﺕ ﻗـــﺴﻢ
ﺑــﻪ ﺗﻤــﺎﻡ ﺩﯾـــﮕـــﺮﯼ ﻫـــﺎﯾﺖ ﺧــــﯿﺎﻧـــﺖ
ﻣﯿــکـﻧﻢ...

۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۳۹